اين استاندارد بايد با توجه به ” مقدمهاي بر استانداردهاي حسابداري“مطالعه و بكارگرفته شود. 1 . اين استاندارد به نحوه حسابداري سرمايهگذاريها و الزامات افشاي اطلاعات مربوط ميپردازد. 2 . حسابداري سرمايهگذاري در كليه واحدهاي تجاري بايد طبق الزامات اين استاندارد انجام شود. اين استاندارد نحوه حسابداري سرمايهگذاري در واحدهاي تجاري فرعي و وابسته در صورتهاي مالي تلفيقي را تعيين نميكند ليكن درخصوص نحوه حسابداري سرمايهگذاريهاي پيشگفته در صورتهاي مالي واحد تجاري اصلي كاربرد دارد مگر در مواردي كه در استانداردهاي حسابداري مربوط به سرمايهگذاري در واحدهاي تجاري فرعي و وابسته نحوه عمل ديگري تجويز شده باشد. 3 . موارد زير در اين استاندارد مورد بحث قرار نميگيرد: الف. مباني شناخت درآمدهايي كه بهصورت سود تضمين شده، سود سهام و غيره از سرمايهگذاريها عايد ميشود (رجوع شود به استاندارد حسابداري شماره 3 با عنوان درآمد عملياتي). ب . سرمايهگذاري در واحدهاي تجاري فرعي و وابسته در صورتهاي مالي تلفيقي. ج . سرمايهگذاريهاي خاص ازجمله ابزارهاي مالي پيچيده. د . سرمايهگذاريهايي كه توسط طرحهاي مزاياي بازنشستگي و مؤسسات بيمه عمر انجام ميشود. ﻫ . سرمايهگذاري در املاك. 4 . نظر به اينكه يكي از ويژگيهاي كليه سرمايهگذاريها، ايجاد منافع اقتصادي براي واحد سرمايهگذار است، نحوه حسابداري مندرج در اين استاندارد عملكرد سرمايهگذاري يك واحد سرمايهگذار را به نحو مناسب شناسايي و اندازهگيري ميكند. لذا، اين استاندارد، در مورد كليه واحدهاي تجاري سرمايهگذار، صرف نظر از ماهيت، درصد سرمايهگذاري و حجم فعاليت سرمايهگذاري آنها، ازجمله شركتهاي تخصصي سرمايهگذاري كاربرد دارد. با اين حال، اين امر مانع تدوين رهنمودهاي ويژه براي صنايع و گروههاي واحدهاي تجاري خاص با رعايت اصول كلي مندرج در اين استاندارد نيست. 5 . اصطلاحات ذيل در اين استاندارد با معاني مشخص زير بكار رفته است: سرمايهگذاري : نوعي دارايي است كه واحد سرمايهگذار براي افزايش منافع اقتصادي از طريق توزيع منافع (به شكل سود سهام، سود تضمين شده و اجاره)، افزايش ارزش يا ساير مزايا (مانند مزاياي ناشي از مناسبات تجاري) نگهداري ميكند. سرمايهگذاري بلندمدت : به طبقهاي از سرمايهگذاريها گفته ميشود كه به قصد استفاده مستمر در فعاليتهاي واحد تجاري نگهداري شود. يك سرمايهگذاري هنگامي به عنوان دارايي غيرجاري طبقهبندي ميشود كه قصد نگهداري آن براي مدت طولاني به وضوح قابل اثبات باشد يا توانايي واگذاري آن توسط سرمايهگذار مشمول محدوديتهايي باشد. سرمايهگذاري جاري : به طبقهاي از سرمايهگذاريها گفته ميشود كه سرمايهگذاري بلندمدت نباشد. سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار : نوعي سرمايهگذاري است كه براي آن بازار فعالي كه آزاد و در دسترس است وجود دارد بهطوري كه از طريق آن بتوان به ارزش بازار يا شاخصي قابل اتكا كه محاسبه ارزش بازار را امكانپذير سازد، دست يافت. سود سهمي (يا سهام جايزه) : عبارت است از توزيع سود به شكل سهم بين صاحبان سهام يك واحد تجاري از محل سود تقسيم نشده يا اندوختهها كه با توجه به اصلاحيه قانون تجارت موكول به تصويب مجمع عمومي فوقالعاده است. حق تقدم : به موجب ماده 166 اصلاحيه قانون تجارت، حقي است قابل نقل و انتقال كه در زمان خريد سهام جديد توسط صاحبان سهام واحد تجاري به نسبت سهامي كه مالكند به ايشان تعلق ميگيرد. سرمايهگذاري در املاك: املاک (زمین یا ساختمان- یا قسمتی از ساختمان- یا هر دو) تکمیلشده یا در جریان ساخت است که به قصد دریافت اجارهبها یا افزایش ارزش یا هر دو (توسط مالک یا توسط اجارهکننده به عنوان دارایی اجاره تأمین مالی) نگهداری میشود، و برای مقاصد زیر نگهداری نمیشود: الف. استفاده در تولید یا عرضه کالاها یا خدمات یا برای مقاصد اداری؛ یا ب. فروش در روال عادی فعالیتهای تجاری. صندوق سرمایهگذاری: نهاد مالی است که منابع مالی حاصل از انتشار گواهی سرمایهگذاری را در موضوع فعالیت مصوب خود سرمایهگذاری میکند. 6 . اگرچه ويژگي زيربنايي سرمايهگذاري اين است كه با قصد كسب منافع اقتصادي آتي انجام ميپذيرد، اما اين ويژگي در مورد كليه داراييها مصداق دارد. اين امر مشكلاتي را در تعريف سرمايهگذاري از نظر مقاصد اين استاندارد ايجاد ميكند زيرا اين استاندارد قصد ندارد ساير داراييهاي مورد استفاده واحد تجاري از قبيل داراييهاي ثابت مشهود و موجودي مواد و كالا را دربر گيرد. اين مشكل در مواردي كه سرمايهگذاري خصوصياتي مشابه با ديگر داراييها دارد، مضاعف ميشود. مثلاً در مواردي كه عمليات خريد و فروش سرمايهگذاري بخش عمده فعاليت روزمره يك واحد تجاري را تشكيل ميدهد، پرتفوي سرمايهگذاريها، مشابه موجودي مواد و كالا در ساير واحدهاي تجاري است. 7 . به هر صورت، در تدوين استاندارد حسابداري براي سرمايهگذاريها، اين فرض تلويحي وجود دارد كه دارايي طبقهبندي شده بهعنوان سرمايهگذاري، مستلزم نحوه حسابداري متفاوتي از ساير داراييهاست. اين امر بهنوبه خود حاكي از اين است كه در ماهيت سرمايهگذاري خصوصيتي وجود دارد كه آن را از ساير داراييها متمايز ميسازد. ويژگي متمايزكننده سرمايهگذاري به عنوان طبقهاي از داراييها، طريقه خاص كسب منافع اقتصادي آن است. اين منافع اقتصادي ممكن است به يكي از اشكال زير يا هر دوي آنها حاصل شود. شكل اول دريافتهاي ناشي از توزيع منافع، از قبيل سود تضمين شده و سود سهام است. در مفهومي گستردهتر، اين شكل دربرگيرنده شرايط مساعد تجاري است كه از طريق يك سرمايهگذاري تجاري فراهم ميآيد. شكل دوم، منفعت سرمايهاي است كه منعكسكننده افزايش در ارزش مبادلاتي يك سرمايهگذاري طي دوره نگهداشت آن توسط واحد تجاري است. اين ويژگي درتعريف سرمايهگذاري براي مقاصد اين استاندارد بكار گرفته شده است. اگرچه ارزش ساير داراييها از قبيل ساختمان و ماشينآلات نيز ممكن است طي زمان افزايش يابد، ليكن اين اقلام تنها در مواردي طبق اين استاندارد به عنوان سرمايهگذاري تلقي ميشود كه براي اين هدف و نه به قصد استفاده در عمليات واحد تجاري، نگهداري شده باشد. 8 . ممكن است ادعا شود كه سرمايهگذاري نگهداري شده توسط معاملهگران سهام به عنوان موجودي كه به قصد كسب سود درجريان عادي فعاليتهاي تجاري آنها صورت گرفته است، در تعريف سرمايهگذاري طبق اين استاندارد قرار نميگيرد. ليكن اين اعتقاد وجود دارد كه دارايي مورد معامله به شيوه مزبور، همان خصوصيات زيربنايي را داراست كه درصورت نگهداشت توسط يك واحد تجاري ديگر و فروش آن به يك معاملهگر سهام و يا خريدار نهايي ديگري دارا ميبود. بنابراين نحوه حسابداري سرمايهگذاريهاي نگهداري شده بهمنظور خريد و فروش توسط معاملهگران سهام نيز مطابق اين استاندارد است. 9 . تعريف سرمايهگذاري طبق اين استاندارد تعريفي عام است. با اين حال اضافه ميشود كه تعريف مزبور، شامل اوراق سهام، اوراق مشاركت با حداقل سود تضمين شده، حق تقدم خريد سهام، كالاها (غير از آنهايي كه به قصد مصرف يا خريد و فروش، در جريان فعاليتهاي عادي واحد تجاري نگهداري شود) و سپردههاي سرمايهگذاري مدتدار بانكي ميباشد. ضمناً اقلام مزبور كليه موارد را دربر نميگيرد. 10 . سرمايهگذاري ممكن است به اشكال مختلفي صورت گيرد و به دلايل گوناگوني نگهداري شود. برخي سرمايهگذاريها ممكن است در قالب اسنادي كه بيانگر بدهي پولي به دارنده آنهاست، ظاهر بشوند (نظير برخي اوراق مشاركت). برخي از اين سرمايهگذاريها ممكن است متضمن سود تضمين شده حداقلي باشند. سرمايهگذاريها همچنين ميتوانند در قالب مالكيت سهام يك واحد تجاري ديگر ظاهر شوند. اين سرمايهگذاريها بيانگر حقوق مالي است. ساير اشكال سرمايهگذاري شامل نگهداري داراييهاي عيني مثل زمين و ساختمان، فلزات گرانبها يا ديگر كالاها ازجمله آثار هنري است. سرمايهگذاريهاي مختلف ازنظر سهولت تبديل به وجه نقد يا ساير داراييها، ميزان داد و ستد و ماهيت بازار مربوط ويژگيهاي متفاوتي از خود بروز ميدهند. 11 . ماهيت و سطح سرمايهگذاري يك واحد تجاري و حجم فعاليت آن در زمينه خريد، نگهداري و فروش سرمايهگذاريها در واحدهاي مختلف فرق ميكند. براي برخي واحدهاي تجاري خصوصاً واحدهايي كه در بخشهاي خاص خدمات مالي فعاليت دارند، فعاليت سرمايهگذاري بخش عمده عمليات واحد تجاري را تشكيل ميدهد و عملكرد آن در زمينه سرمايهگذاري به ميزان قابل ملاحظهاي برنتايج عمليات آن تأثير ميگذارد. برخي واحدهاي تجاري ازقبيل شركتهاي تخصصي سرمايهگذاري صرفاً در زمينه نگهداري و مديريت پرتفوي سرمايهگذاري در بلندمدت فعاليت ميكنند تا براي صاحبان سرمايه خود درآمد يا رشد سرمايه فراهم آورند. براي ساير واحدهاي تجاري، سرمايهگذاري ممكن است به عنوان يك منبع وجوه مازاد نگهداري شود و بخشي از فعاليت مديريت وجوه نقد آن را تشكيل دهد. همچنين يك واحد تجاري ممكن است بهمنظور اعمال نفوذ قابل ملاحظه يا اعمال كنترل برسياستهاي مالي و عملياتي واحد تجاري ديگر، در سهام آن سرمايهگذاري كند. بعلاوه سرمايهگذاري ممكن است بهمنظور تحكيم رابطه تجاري يا دستيابي به يك مزيت تجاري نگهداري شود. 12 . براي برخي سرمايهگذاريها، بازار فعالي وجود دارد كه برمبناي آن، ميتوان ارزش بازار سرمايهگذاري را تعيين كرد. براي اين سرمايهگذاريها، ارزش بازار شاخص ارزش منصفانه سرمايهگذاري است. در مورد ساير سرمايهگذاريها، بازار فعالي وجود ندارد و براي تعيين ارزش منصفانه از طرق ديگري استفاده ميشود. 13 . آن گـروه از واحدهاي تجـاري كه طبق الزامات استاندارد حسابداري شمـاره 14 با عنوان 14 . آن گروه از واحدهاي تجاري كه طبق استانداردهاي حسابداري خاص يا مفاد قوانين آمره داراييهاي جاري و غيرجاري را در ترازنامه تفكيك نميكنند بايد به منظور تعيين مبلغ دفتري سرمايهگذاريها، بين آنها تمايز قائل شوند و مبلغ دفتري سرمايهگذاريها را مطابق با بندهاي 29 تا 38 تعيين كنند. 15 . براساس تعريف سرمايهگذاري بلندمدت مندرج در بند 5، سرمايهگذاري فقط زماني به عنوان بلندمدت طبقهبندي ميشود كه قصد نگهداري آن براي مدت طولاني به وضوح قابل اثبات باشد يا اينكه در عمل محدوديتهايي در توانايي واگذاري آن توسط واحد تجاري وجود داشته باشد. اين اصل صرف نظر از اينكه سرمايهگذاري مورد نظر سريعالمعامله در بازار باشد يا نباشد، مصداق دارد. بنابراين سرمايهگذاري بلندمدت مشتملبر موارد زير است: الف. سرمايهگذاري در واحد تجاري فرعي و وابسته يا تسهيلات بلندمدت اعطايي ب . سرمايهگذاريهايي كه اساساً جهت حفظ، تسهيل و گسترش فعاليت يا روابط تجاري موجود انجام شده است (اين سرمايهگذاريها اصطلاحاً سرمايهگذاريهاي تجاري نام گرفته است). ج . سرمايهگذاريهايي را كه نميتوان واگذار كرد، يا بدون تأثير عمده برفعاليتهاي واحد تجاري قابل واگذاري نيست. د . سرمايهگذاريهايي كه با قصد استفاده مستمر توسط واحد تجاري نگهداري ميشود و هدف آن نگهداري پرتفويي از سرمايهگذاريها جهت تأمين درآمد و يا رشد سرمايه براي صاحبان سرمايه واحد تجاري است. 16 . تنها در شرايطي كه معيارهاي پيشگفته احراز شود، سرمايهگذاري را ميتوان بلندمدت تلقي كرد. اين واقعيت كه يك سرمايهگذاري براي مدت نسبتاً طولاني نگهداري شده است، لزوماً به معناي بلندمدت بودن سرمايهگذاري نيست. در ساير موارد كه معيارهاي مزبور احراز نگردد، سرمايهگذاري (اعم از سريعالمعامله در بازار يا ساير) به عنوان سرمايهگذاري جاري طبقهبندي ميشود. 17 . تعريف سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار، دربرگيرنده دو شرط اصلي است. اول وجود بازاري فعال كه آزاد و قابل دسترس باشد و دوم اينكه قيمتهاي معاملاتي درچنين بازاري معلوم باشد و علني اعلام شود. بعلاوه قيمت اعلام شده بايد به گونهاي قابل اتكا بيانگر قيمتي باشد كه بتوان براساس آن معامله كرد. درصورت تحقق اين شرايط، سرمايهگذاري يك ”سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار“ است. در عمل مفهوم عبارت ” سريعالمعامله در بازار“ ممكن است براي واحدهاي تجاري مختلف يكسان نباشد. بنابراين به دليل تفاوت در ميزان دسترسي به بازار و در دسترس بودن قيمتهاي اعلام شده، يك سرمايهگذاري كه هنگام نگهداري توسط برخي مؤسسات خدمات مالي خاص، سريعالمعامله در بازار تلقي شود، ممكن است براي ديگر واحدهاي تجاري اينچنين نباشد. 18 . سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار را، هم ميتوان به عنوان سرمايهگذاري جاري طبقهبندي كرد و هم در موارد مندرج در بند 15 آن را سرمايهگذاري بلندمدت تلقي كرد. 19 . برخي از واحدهاي تجاري ممكن است به موجب استانداردهاي حسابداري خاص يا مفاد قوانين آمره، ترازنامه خود را مطابق فرم ازپيش تعيين شدهاي كه بين داراييهاي جاري و غيرجاري تمايزي قائل نميشود، تهيه كنند. بسياري از واحدهاي تجاري، نظير بانكها و شركتهاي بيمه كه در رشتههاي مالي فعاليت ميكنند، هرچند ممكن است قصد واگذاري داراييهايشان را طي عمليات جاري نداشته باشند، با اين حال معمولاً بسياري از سرمايهگذاريهاي خود را به عنوان منابعي تلقي ميكنند كه درصورت لزوم، ميتوان آنها را جهت عمليات جاري بكار گرفت. با اين حال اين واحدهاي تجاري ممكن است داراي سرمايهگذاريهايي باشند كه عليالاصول سرمايهگذاري بلندمدت تلقي شود. بنابراين بسياري از اين واحدهاي تجاري در تجزيه و تحليل سرمايهگذاريهاي خود و انتساب مبلغ دفتري به آنها، خصوصيات سرمايهگذاري را از نظر جاري يا بلندمدت بودن، مبناي كار قرار ميدهند. 20 . بهاي تمام شده يك سرمايهگذاري، مخارج تحصيل آن، ازقبيل كارمزد كارگزار، حقالزحمهها و عوارض و ماليات را نيز دربر ميگيرد ليكن شامل مخارج مالي تحملشده در رابطه با ايجاد تدريجي يك سرمايهگذاري نيست. بهاي تمام شده پرتفوي سرمايهگذاريها برمبناي تكتك سرمايهگذاريهاي آن تعيين ميشود. 21 . اگر سرمايهگذاري كلاً يا جزئاً درمقابل مابهازاي غيرنقد تحصيل شود، بهاي تمام شده آن معادل ارزش منصفانه دارايي يا اوراق بهاداري خواهد بود كه به عنوان مابهازا واگذار شده است. ليكن هرگاه ارزش منصفانه سرمايهگذاري تحصيل شده با سهولت بيشتري قابل تعيين باشد، مبلغ اخير ممكن است در تعيين بهاي تمام شده سرمايهگذاري ملاك عمل قرار گيرد. 22 . نحوه تعيين بهاي تمامشده حق تقدم خريداري شده مشابه با خريد سهام است. همچنين چنانچه واحد تجاري در نتيجه افزايش سرمايه واحد سرمايهپذير صاحب حق تقدم شود وجوه پرداختي بابت سهام جديد يا واگذاري مطالبات سود سهام نقدي از اين بابت به بهاي تمامشده سرمايهگذاري اضافه ميشود. در موارد بالا پس از حصول اطمينان از دريافت سهام جديد به منظور تعيين مبلغ دفتري هر سهم، جمع مبلغ دفتري سرمايهگذاري قبلي و بهاي تمامشده حق تقدم تحصيل شده به كل سهام موجود از بابت سرمايهگذاري مربوط تسهيم ميشود. 23 . چنانچه سرمايهگذاري تحصيل شده دربرگيرنده حداقل سود تضمين شده يا سود سهام تعلق گرفته و دريافت نشده باشد، بهاي تمام شده سرمايهگذاري عبارت از بهاي خريد بعد از كسر هرگونه سود تعلق گرفته و دريافت نشده خواهد بود. 24 . مبالغ سود تضمين شده و سود سهام حاصل از سرمايهگذاري، بازده سرمايهگذاري است و درآمد تلقي ميشود؛ مگر اینکه به وضوح بازیافت بخشی از بهای تمام شده سرمایهگذاری باشد. در مورد سود سهام، تنها در صورتی كه سود سهام عادي شركت سرمايهپذير، از محل اندوختهها يا سود قابل تخصیص تا پایان آخرین دوره مالی سالانه گزارشگری پیش از تحصیل سرمایهگذاری تقسیم ميشود، اينگونه مبالغ معرف بازيافت بخشي از بهاي تمام شده سرمايهگذاري است و درآمد محسوب نميشود. 25 . استفاده از ارزش بازار در مورد سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار عملاً موجب ميشود كليه تغييرات در ارزش بازار سرمايهگذاري در صورتهاي عملكرد مالي شناسايي شود صرفنظر از اينكه سرمايهگذاري به فروش رسيده يا نرسيده باشد. كاربرد اين مبناي اندازهگيري در تعيين مبلغ دفتري آن گروه از سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله در بازار كه به عنوان داراييهاي جاري طبقهبندي ميشوند به دلايل زير مناسب است: الف. نتيجه عمليات واحد تجاري بنحو مطلوبتري منعكس ميشود چون هرگونه افزايش در ارزش بازار سرمايهگذاري، به سبب مستند بودن به دريافت وجه نقد و يا انتظار قريب به يقين به دريافت وجه نقد، معرف سود تحقق يافته دوره است. مضافاً اين مبنا ارزيابي بهتري از عملكرد مديريت فراهم ميكند. ب . از نقطهنظر واقعيت اقتصادي و يكنواختي عمل، عينيترين ابزار براي اندازهگيري تأثير مالي تصميمات مربوط به خريد، فروش و نگهداري سهام طي دوره است. اگرچه سود يا زيان ممكن است در تاريخ ترازنامه متبلور نشده باشد، ليكن واقعيت اقتصادي اين است كه مديريت از طريق فروش سرمايهگذاري، توانايي تبلور آنها را داشته ليكن بهعمد چنين نخواسته است. ج . دستكاري نتيجه عمليات توسط مديريت واحد تجاري از طريق انتخاب زمان فروش سرمايهگذاري ناممكن ميشود. د . ارزش بازار خاصهاي از دارايي است كه براي مديريت واحد تجاري و ساير استفادهكنندگان صورتهاي مالي بيشترين اهميت را دارد. افزون بر اين، استفاده از اين روش اشكال در اندازهگيري اقلام مشابه با قيمتهاي متفاوت را كه تنها بهلحاظ خريد در زمانهاي مختلف ايجاد شده است، از بين ميبرد.
26 . در عمل، در هر مقطع زماني، دو قيمت براي ارزيابي اوراق سريعالمعامله به ارزش بازار وجود دارد. اول: قيمت ” پيشنهاد خريد“ است كه انتظار ميرود سرمايهگذاري به آن قيمت واگذار شود و دوم: قيمت ” پيشنهاد فروش“ است كه انتظار ميرود يك سرمايهگذار براي تحصيل سرمايهگذاري بپردازد. قيمت سومي كه ميتواند براي مقاصد ارزيابي بكار گرفته شود، قيمت ميانگين بازار، يعني ميانگين قيمت ” پيشنهاد خريد “ و ” پيشنهاد فروش “ است. در عمل، تفاوت بين دو قيمت مزبور در مورد يك سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار نسبتاً كم است. درنتيجه در اين استاندارد قيمت خاصي تجويز نميشود. واحدهاي تجاري، قيمت متناسب با شرايط خاص خود را انتخاب ميكنند. براي بيشتر واحدهاي تجاري، قيمت صحيح در تئوري، قيمت پيشنهاد خريد است ليكن در عمل قيمت ميانگين نيز قابل قبول است. بههرحال هرمبنايي كه انتخاب شود بهطور يكنواخت اعمال خواهد شد. قيمتهاي تاريخ ترازنامه را ميتوان از طريق يك كارگزار رسمي و يا از طريق بورس اوراق بهادار كسب نمود. ارزش بازار پرتفوي سرمايهگذاري براساس تك تك سرمايهگذاريها محاسبه ميشود. 27 . بايد توجه داشت كه قيمت اعلام شده بازار قيمتي ميانگين است و اغلب مبتنيبر حجم معيني از معاملات است. بنابر اين ممكن است راهنماي قابل اتكايي براي استفاده توسط واحد تجاري در شرايط خاص آن نباشد. اين امر بويژه هنگامي مصداق دارد كه سرمايهگذار، بيش از اندازه معمول از يك سرمايهگذاري را در اختيار داشته باشد. در چنين شرايطي واگذاري كل سرمايهگذاري بدون تغيير در قيمت امكانپذير نيست و بنابراين قيمت مزبور بايد درحدي تعديل شود كه درآمد قابل شناسايي در تاريخ ترازنامه بهنحوي اتكاپذير قابل اندازهگيري باشد. البته نحوه معمول واگذاري توسط واحد تجاري (بهصورت يكجا يا بخش بخش) بايد در روال فعاليت عادي آن در نظر گرفته شود. 28 . در شرايطي كه واگذاري اجباري باشد، قيمت مؤثر ممكن است بنحو قابل ملاحظهاي كمتر از قيمت اعلام شده بازار باشد. همچنين حجم سهام موجود در بازار براي معامله نيز عامل مهمي در تعيين قيمت بازار است. دراين شرايط بايد مراتب فوق در تعيين قيمت بازار مورد توجه خاص قرار گيرد.
29 . به استثنای سرمایهگذاریهای نگهداری شده توسط صندوقهای سرمایهگذاری و واحدهای تجاری مشابه که باید به ارزش بازار گزارش گردد. سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار هرگاه به عنوان دارايي جاري نگهداري شود بايد در ترازنامه به يكي از دو روش زير منعكس شود: الف . ارزش بازار، يا ب . اقل بهاي تمامشده و خالص ارزش فروش. 30 . چنانچه ماهيت و ميزان سرمايهگذاري به گونهاي باشد كه جذب آن توسط بازار، بدون تأثير با اهميت در نرخ بازار آن، ممكن نباشد، قيمت جاري بازار بايد طوري تعديل شود كه منعكسكننده عوايدي باشد كه واحد تجاري به طور واقع بينانه، انتظار كسب آن را درصورت واگذاري سرمايهگذاري در روال عادي فعاليت تجاري داشته باشد. 31 . ساير سرمايهگذاريهايي كه تحت عنوان دارايي جاري طبقهبندي ميشود، بايد در ترازنامه به يكي از دو روش زير منعكس شود: الف. اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش فروش، يا ب . خالص ارزش فروش. 32 . استفاده از ارزشهاي جاري تا ميزاني كه با خصوصيات اتكاپذيري و ملاحظات منفعت و هزينه سازگار باشد، موجب ميگردد اطلاعات ارائه شده در صورتهاي مالي براي استفادهكنندگان، در راستاي ارزيابي وضعيت مالي و عملكرد مالي واحد تجاري مفيد واقع شود. بدينلحاظ و باتوجه به دلايل ذكر شده در بند 25، سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار را كه به عنوان دارايي جاري نگهداري ميشود ميتوان به ارزش بازار آن در ترازنامه منعكس كرد و هرگونه افزايش يا كاهش در ارزش آن طي دوره را به عنوان بخشي از نتايج عمليات واحد تجاري در صورت سود و زيان شناسايي شود. رويه مجاز ديگر، انعكاس سرمايهگذاريهاي مزبور به اقل بهاي تمامشده و خالص ارزش فروش در ترازنامه است. 33 . ساير سرمايهگذاريهاي جاري (غير از سريعالمعامله در بازار) به اقل بهاي تمام شده اوليه وخالص ارزش فروش در ترازنامهمنعكس ميشود. اين سرمايهگذاريها، معمولاً به بهاي تمام شده انعكاس مييابد مگر در مواردي كه كاهش در ارزش سرمايهگذاري قابل تشخيص باشد. رويه مجاز ديگر، استفاده از خالص ارزش فروش است هنگامي كه مبلغ آن به گونهاي اتكاپذير قابل اندازهگيري باشد. اگر رويه اخير انتخاب شود، هرگونه افزايش و كاهش مبلغ دفتري سرمايهگذاري به عنوان درآمد يا هزينه سرمايهگذاريها در زمره فعاليتهاي عادي در صورت سود و زيان شناسايي ميشود. 34 . سرمايهگذاريهايي كه تحت عنوان دارايي غيرجاري طبقهبندي ميشود بايد در ترازنامه به يكي از روشهاي زير منعكس شود: الف. بهاي تمام شده پس از كسر هرگونه کاهش ارزش انباشته. ب . مبلغ تجديد ارزيابي به عنوان يك نحوه عمل مجاز جايگزين. درصورت انعكاس به مبلغ تجديد ارزيابي، مطابق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان ”داراييهاي ثابت مشهود“ عمل ميشود با اين تفاوت كه دوره تناوب تجديد ارزيابي يك سال خواهد بود. 35 . از آنجا كه سرمايهگذاريهاي بلندمدت براي مدت طولاني نگهداري ميشوند، ارزش بازار آنها از نظر مربوط بودن به اندازهگيري سود و زيان دوره، اهميت چنداني ندارد زيرا كه مديريت واحد تجاري قصد و يا توان آن را ندارد كه اين ارزش را از طريق فروش آنها متبلور سازد. به اين دليل، سرمايهگذاريهاي بلندمدت به بهاي تمام شده، پس از كسر کاهش ارزش انباشته آنها در ترازنامه انعكاس مييابد. در نحوه عمل مجاز جايگزين، اين سرمايهگذاريها را ميتوان براساس مبلغ تجديد ارزيابي آنها منعكس نمود. اگر اين رويه انتخاب شود، احتساب هر گونه افزايش در ارزش به عنوان درآمد تحقق يافته دوره مناسب نيست. درعوض، مبلغ هرگونه افزايش به عنوان مازاد تجديد ارزيابي تلقي ميشود و در سرفصل حقوق صاحبان سهام انعكاس مييابد. درصورت انعكاس به مبلغ تجديد ارزيابي، طبق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان داراييهاي ثابت مشهود عمل ميشود با اين تفاوت كه در مورد تناوب تجديد ارزيابي مفاد بند 34 ملاك عمل قرار ميگيرد. 36 . چنانچه مديريت واحد تجاري، سرمايهگذاريهاي بلندمدت را به مبلغ تجديد ارزيابي منعكس كند، اين ارزيابي بايد همه ساله انجام شود. بدينمعني كه واحدهاي تجاري مجاز نيستند سرمايهگذاريهاي بلندمدت را به مبلغي كه نه معرف ارزش جاري و نه معرف بهاي تمام شده است، منعكس كنند. اين امر منعكسكننده اين نظريه است كه به غير از بهاي تمام شده اوليه، تنها ارزش مربوط و معنيدار براي استفادهكنندگان صورتهاي مالي، ارزش جاري است. 37 . چنانچه يك ” سرمايهگذاري سريع المعامله در بازار“ به عنوان دارايي غيرجاري نگهداري شود، چون واحد تجاري در واگذاري آن محدوديت دارد يا تمايلي به واگذاري آن ندارد تا افزايش در ارزش آن در عمل متبلور شود، تلقي هرگونه افزايش در ارزش بازار آن به عنوان تحقق يافته، مناسب نيست و درنتيجه نبايد اين تغييرات را در صورت سود و زيان منعكس كرد. 38 . مبلغ كل سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله كه به عنوان دارايي جاري نگهداري ميشود بايد بر مبناي مجموعه (پرتفوي) سرمايهگذاريهاي مزبور تعيين شود. مبلغ كل سرمايهگذاريهاي بلندمدت و ساير سرمايهگذاريهاي جاري، عبارت ازجمع مبلغ دفتري تك تك سرمايهگذاريهاي مربوط است كه جداگانه تعيين ميشود. 39 . هرگاه سرمايهگذاريهاي سريعالمعاملهاي كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده است، به ارزش بازار منعكس شود، هر گونه افزايش يا كاهش در مبلغ دفتري سرمايهگذاري بايد به عنوان درآمد يا هزينه شناسايي شود. 40 . هرگاه ساير سرمايهگذاريهاي جاري (يعني غير از سريعالمعامله در بازار) به خالص ارزش فروش منعكس شود، هرگونه افزايش و كاهش مبلغ دفتري سرمايهگذاري بايد بهعنوان درآمد يا هزينه شناسايي شود. 41 . هرگاه سرمايهگذاري بلندمدت به مبلغ تجديد ارزيابي ثبت شود، نحوه حسابداري آن بايد طبق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان ”داراييهاي ثابت مشهود“ باشد. افزايش مبلغ دفتري سرمايهگذاري بلندمدت درنتيجه تجديد ارزيابي بايد به عنوان مازاد تجديد ارزيابي ثبت و در ترازنامه به عنوان بخشي از حقوق صاحبان سرمايه منعكس شود. هرگاه افزايش مزبور عكس يك كاهش قبلي ناشي از تجديد ارزيابي باشد كه به عنوان هزينه شناسايي شده است، اين افزايش بايد تا ميزان هزينه شناسايي شده در رابطه با همان دارايي به عنوان درآمد شناسايي شود. كاهش مبلغ دفتري يك قلم سرمايهگذاري بلندمدت در نتيجه تجديد ارزيابي بايد به عنوان هزينه شناسايي شود. چنانچه كاهش مزبور عكس يك افزايش قبلي ناشي از تجديد ارزيابي باشد كه به حساب مازاد تجديد ارزيابي منظور شده است، دراينصورت اين كاهش بايد تا ميزان مازاد تجديد ارزيابي مربوط به همان سرمايهگذاري به حساب مازاد تجديد ارزيابي بدهكار گردد و باقيمانده به عنوان هزينه شناسايي شود. 42 . باتوجه به مفهوم تحقق كه عبارت است از الزام به اينكه درآمد مستند به دريافت وجه نقد (يا دارايي ديگري كه با قطعيت معقول انتظار تبديل آن به وجه نقد وجود دارد) شده باشد و يا با انتظار قريب به يقين مستند شود، مازاد تجديد ارزيابي مذكور در بند 41، درآمد تحقق نيافته تلقي ميگردد. به استثنای مواردی که نحوه عمل حسابداری آن به موجب قانون مشخص شده است، افزايش سرمايه بهطور مستقيم از محل مازاد مزبور مجاز نيست و تنها در زمان تحقق، طبق بند 45 به حساب سود و زيان انباشته منتقل ميشود. 43 . دريافت سود سهمي (يا سهام جايزه) موجب تغيير در مبلغ دفتري سرمايهگذاري نميشود بلكه به منظور تعيين مبلغ دفتري هر سهم، مبلغ دفتري سرمايهگذاري بايد به تعداد كل سهام موجود بعد از دريافت سود سهمي تقسيم شود. 44 . دريافت سود سهمي يا سهام جايزه منجر به ورود وجه نقد يا داراييهاي ديگر به واحد تجاري سرمايهگذار نميشود. به بيان ديگر واحد تجاري سرمايهگذار با دريافت سود سهمي چيزي جز آنچه داشته است، تحصيل نميكند. به همين دليل در زمان دريافت سود سهمي نميتوان درآمد سرمايهگذاري را شناسايي كرد و يا بهاي تمامشده سرمايهگذاري را افزايش داد. دريافت سود سهمي تنها باعث افزايش تعداد سهام در سرمايهگذاري مربوط و در نتيجه كاهش مبلغ دفتري هر سهم موجود ميشود. از سوي ديگر، تقسيم سود به شكل نقد و سپس افزايش سرمايه از محل مطالبات سهامداران با تصويب مجمع عمومي فوقالعاده در تعريف سود سهمي طبق اين استاندارد قرار نميگيرد، ضمن اينكه به موجب اصلاحيه قانون تجارت، واحد سرمايهگذار حق مطالبه سود سهام نقدي را دارد و تنها در صورت تمايل، اين حق را در قبال كسب سهام جديد واگذار ميكند كه اين امر به منزله دريافت سود سهام و پرداخت مجدد آن در قبال سهام جديد است. بدين ترتيب سود سهام نقدي مزبور با رعايت الزامات اين استاندارد و استاندارد حسابداري شماره 3با عنوان درآمد عملياتي شناسايي ميشود. 45 . هرگاه يك سرمايهگذاري واگذار شود، تفاوت عوايد حاصل از واگذاري و مبلغ دفتري بايد به عنوان درآمد يا هزينه شناسايي شود. در مورد سرمايهگذاريهاي جاري كه به خالص ارزش فروش يا ارزش بازار ثبت شده و سرمايهگذاريهاي بلندمدتي كه به مبلغ تجديد ارزيابي انعكاس يافته است، سود يا زيان واگذاري بايد نسبت به آخرين مبلغ دفتري و در مورد سرمايه گذاريهاي جاري سريعالمعامله كه براساس پرتفوي سرمايهگذاري به اقل بهاي تمامشده و خالص ارزش فروش نشان داده ميشود، سود يا زيان واگذاري بايد نسبت به بهاي تمامشده تعيين شود. در مورد سرمايهگذاريهايي كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده است، تفاوت ناشي از واگذاري بايد به عنوان درآمد يا هزينه سرمايهگذاري و در مورد سرمايهگذاريهاي بلندمدت، تفاوت مذكور بايد به عنوان سود يا زيان واگذاري شناسايي شود. هر گونه خالص مازاد ناشي از تجديد ارزيابي يك سرمايهگذاري كه قبلاً در حساب مازاد تجديد ارزيابي منظور و در آن نگهداري شده است، بايد به عنوان تغيير در اجزاي حقوق صاحبان سرمايه، به بستانكار حساب سود و زيان انباشته منظور شود. 46 . هرگاه تنها بخشي از مجموع يك سرمايهگذاري خاص واحد تجاري كه به بهاي تمام شده منعكس شده است، واگذار شود، مبلغ دفتري برمبناي ميانگين بهاي تمام شده مجموع سرمايهگذاري محاسبه خواهد شد. 47 . در مواردي كه حق تقدم خريد سهام توسط واحد تجاري سرمايهگذار به فروش ميرسد مبلغ دفتري سرمايهگذاري مربوط پس از كسر مبلغ اسمي سهام موجود به نسبت تعداد بين حق تقدم و سهام موجود تسهيم ميشود. 48 . هرگونه سود تضمين شده و يا سود سهام ممتاز تعلق گرفته و دريافت نشده مندرج در عوايد حاصل از فروش به طور جداگانه به حساب گرفته خواهد شد.
49 . تغيير طبقهبندي سرمايهگذاريهاي بلندمدت به جاري، باید با رعایت شرایط مندرج در استاندارد حسابداری 31 داراییهای غیرجاری نگهداریشده برای فروش و عملیات متوقفشده انجام شود. 50 . تغيير طبقهبندي سرمايهگذاريهاي جاري به بلندمدت بايد به اقل بهاي تمامشده و خالص ارزش فروش، يا چنانچه قبلاً به ارزش بازار (يا خالص ارزش فروش) ثبت شده است به اين ارزش انتقال يابد. 51 . در شرايط خاص، باتوجه به معيارهاي ذكر شده در بند 15، ممكن است تغيير طبقهبندي يك سرمايهگذاري كه ابتدا به عنوان دارايي جاري تحصيل شده، مناسب باشد. برعكس، ممكن است شرايط مندرج در بند 15 ازبين برود و نياز به تغيير طبقهبندي بوجود آيد. در اين صورت نحوه حسابداري تغيير طبقهبندي طبق بندهاي 49 و 50 است. 52 . در كليه موارد، تصميم به انتقال يك سرمايهگذاري بين طبقات جاري و بلندمدت، بايد به طور رسمي در سوابق داخلي واحد تجاري مستند شود. اين مستندسازي بايد تاريخ مؤثر انتقال را مشخص كند.
53 . علاوه بر موارد ذكر شده در بندهاي بالا، اقلام زير بايد به سود و زيان منظور شود: الف . هرگونه هزينه ناشي از كاهش خالص ارزش فروش سرمايهگذاريهاي كوتاهمدتي كه به اقل بهاي تمام شده و خالص ارزش فروش ارزيابي ميشود، ب . هرگونه هزينه كاهش ارزش سرمايهگذاريهاي بلندمدتي كه به روش بهاي تمام شده ارزيابي ميشود، و ج . هرگونه برگشت كاهشهاي قبلي موارد ” الف “ و ” ب “ با توجه به تغيير در شرايط. 54 . سود نگهداري مربوط به اوراق سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده و به روش ارزش بازار ارزيابي ميشود، منعكسكننده افزايش در ارزش بازار طي دوره است و درآمد تحقق يافته ميباشد. بنابراين درآمد مزبور در سود و زيان به عنوان درآمد حاصل از سرمايهگذاري طي دوره منظور ميشود. هرگونه كاهش در ارزش بازار طي دوره نيز به عنوان هزينه شناسايي ميشود. 55 . در مورد ساير سرمايهگذاريهاي جاري، هرگاه خالص ارزش فروش كمتر از بهاي تمام شده گردد، براي زيان مربوط، ذخيره ايجاد ميشود. به گونهاي مشابه براي كاهش ارزش سرمايهگذاريهاي بلندمدت، ذخيره ايجاد ميگردد. ذخاير مزبور درصورتيكه بهدليل تغيير در شرايط مورد نياز نباشد، برگشت ميشود. 56 . هرگاه سرمايهگذاري بلندمدت به مبلغ تجديد ارزيابي ثبت شده باشد هرگونه كاهش در ارزش نسبت به مبلغ تجديد ارزيابي اندازهگيري ميشود. نحوه به حساب گرفتن اين مبالغ طبق استاندارد حسابداري شماره 11 با عنوان حسابداري داراييهاي ثابت مشهود خواهد بود.
57 . مؤسسات تخصصي سرمايهگذاري كه از توزيع سود حاصل از واگذاري سرمايهگذاري منع شدهاند، بايد سود يا زيان حاصل از واگذاري سرمايهگذاري و نيز تغييرات ارزش سرمايهگذاريها را كه طبق الزامات اين استاندارد به سود و زيان منظور ميشود، نخست درصورت سود و زيان منعكس و سپس از طريق تخصيص سود به حساب اندوختههاي غيرقابل تقسيم منتقل كنند.
58 . اطلاعات زير بايد در صورتهاي مالي افشا شود: الف . رويههاي حسابداري مورد استفاده براي سرمايهگذاريها مشتمل بر نحوه حسابداري تغييرات مبلغ دفتري، ب . مبلغ سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده است، ج . مبلغ درآمد حاصل از سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي جاري نگهداري و به روش ارزش بازار ارزيابي شده است، شامل درآمد حاصل از تغيير در ارزش بازار و تفكيك جداگانه سود و زيان ناشي از انتقال سرمايهگذاري بين جاري و بلندمدت، د . ارزش بازار سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده و به روش اقل بهاي تمامشده و خالص ارزش فروش ارزيابي شده است، ﻫ . ارزش بازار سرمايهگذاريهاي سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي غيرجاري نگهداري شده است، و . مبلغ هر گونه سود يا زيان ناشي از واگذاري سرمايهگذاريهاي بلندمدت، ز . مبلغ كاهش ارزش سرمايهگذاريهاي بلندمدت، ح . محدوديتهاي قابل توجه در رابطه با امكان تبديل سرمايهگذاريها به نقد يا وصول درآمد و عوايد واگذاري آنها، و ط . در مورد مؤسساتي كه فعاليت عمده آنها سرمايهگذاري در اوراق بهادار است، صورت تحليلي پرتفوي سرمايهگذاري. 59 . در صورتهاي مالي، رويههاي حسابداري مورد استفاده براي سرمايهگذاري افشا ميشود به گونهاي كه مباني ارزيابي و شرايطي كه در آن هريك از رويهها اعمال شده، به وضوح مشخص شده باشد. افشاي مزبور شامل رويههاي مربوط به نحوه حسابداري تغييرات مبلغ دفتري سرمايهگذاريها نيز ميباشد. 60 . براي درك صورتهاي مالي، بويژه صورت سود و زيان، افشاي ميزان تأثير عملكرد سرمايهگذاري برنتايج عمليات واحد تجاري طي دوره از اهميت برخوردار است. اين امر، مقايسه با سالهاي قبل و واحدهاي تجاري ديگر را تسهيل ميكند. براين اساس، درصورت اهميت، مبلغ سرمايهگذاري سريعالمعامله در بازار كه به عنوان دارايي جاري نگهداري شده، همراه با درآمد حاصل از آنها و در صورت استفاده از روش ارزش بازار درآمد ناشي از تغييرات در ارزش بازار آنها، جداگانه افشا ميشود.
61 . الزامات اين استاندارد در مورد كليه صورتهاي مالي كه دوره مالي آنها از تاريخ 1/1/1380 و بعد از آن شروع ميشود، لازمالاجراست.
62. با اجرای الزامات این استاندارد، مفاد استاندارد بینالمللی حسابداری شماره 25 با عنوان حسابداری سرمایهگذاریها نیز رعایت میشود. دامنه كاربرد
تعاريف
انواع سرمايهگذاري
طبقهبندي سرمايهگذاريها
” نحوه ارائه داراييهاي جاري و بدهيهاي جاري”، داراييهاي جاري و غيرجاري را در صورتهاي مالي خود تفكيك ميكنند بايد سرمايهگذاريهاي جاري را به عنوان دارايي جاري و سرمايهگذاريهاي بلندمدت را به عنوان دارايي غيرجاري منعكس كنند.
به اين واحدها.
بهاي تمام شده سرمايهگذاريها
انعكاس به ارزش بازار
تعيين ارزش بازار اوراق سريعالمعامله
مبلغ دفتري سرمايهگذاريها
تغيير مبلغ دفتري سرمايهگذاريها
واگذاري سرمايهگذاريها
تغيير طبقهبندي سرمايهگذاريها
صورت سود و زيان
مؤسسات تخصصي سرمايهگذاري
افشـا
تاريخ اجرا
مطابقت با استانداردهای بینالمللی حسابداری